دسته بندی ها: بررسی بازی

نقد و بررسی Cyberpunk 2077 – Mice Cried, Stinged…

من نمی دانم چگونه این اتفاق افتاد، اما سال 2021 از قبل در تقویم است، خخ سایبرپانک 2077بازی ای که مدت ها منتظر آن بودیم، مدت زیادی است که بازی جدیدی نیست. پس بررسی کجاست؟ ما معمولا مطالب را در سریع ترین زمان ممکن آموزش می دهیم، اما این بار متنی وجود نداشت. پس چرا؟ اما چون نتیجه گیری بر اساس چنین بازی کار بسیار سختی است.

به هر حال، همه کسانی که نمی‌توانستند صبر کنند، مدت‌هاست که این نوآوری را امتحان کرده‌اند (و احتمالاً بازگردانده شده‌اند). من یک ماه تمام را به نبرد با خودم و در واقع با بازی اختصاص دادم. بازی کردن یا بازی نکردن؟ بازیگری دادن یا عدم بازیگری؟ در مقابل CD Projekt RED یک مسابقه خشمگین انجام دهید یا نه؟ زیرا همه چیز بدی که در مورد بازی شنیده اید درست است. ما طفره نخواهیم رفت - کاملاً شکسته به فروش رفت. به حدی که در تمام این مدت احساس می‌کردم یک آزمایش‌کننده بتا هستم، اما قبلاً نسخه پچ شده را بازی می‌کردم. بازی من خراب شد، تصادف کرد، تصادف کرد و من مثل موش های بدنامی که گریه می کردند و نیش می زدند، مطیعانه دوباره آن را شروع کردم. اما چرا؟ ساده است: من او را دوست دارم ...

فروپاشی اسطوره

Cyberpunk 2077 یک تصویر کامل از این است که چگونه گیمرها چیزی یاد نمی گیرند. مهم نیست که چند بار به ما گفته شد که تبلیغات را باور نکنیم، وعده های زیبای توسعه دهندگان را نپذیریم (شان موری، چی، این همه زجر کشیدی برای هیچ؟) و البته، پیش خرید نکنیم. ، اما ما همچنان همان کاری را انجام دادیم که همیشه انجام می دادیم: کورکورانه همه چیز را باور کردیم و یک سال قبل از انتشار بازی را خریدیم. می دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم: من خودم یک سال و نیم پیش سفارش داشتم که در نهایت فروشگاه آن را لغو کرد.

چطور؟ چرا یاد نمی گیریم؟ فکر نمی‌کنم طولانی مدت به این موضوع فکر کنیم. Cyberpunk 2077 منتشر شد و یک چیز را با اطمینان می‌دانم: مهم نیست که توسعه‌دهندگان چقدر خوب کار کرده‌اند، هیچ چیز با میزان کار انجام شده توسط بازاریابان قابل مقایسه نیست. تکریم و ستایش آنها - خیلی وقت بود که اینجور رشته آویزون نکرده بودم.

من این مقدمه را فقط برای یک هدف بیان می کنم: توضیح اینکه از کدام طرف به این مطالب می پردازم. مانند میلیون ها نفر دیگر، من نیز خود را فریب خورده و ناامید دیدم. و برای مدت طولانی می خواستم نزاع کنم و لهستانی ها را نفرین کنم. اما اکنون متوجه شده‌ام که بسیاری از همکارانم با تشخیص ندادن بازی، توسعه‌دهنده و ناشر دچار اشتباه بزرگی می‌شوند. بله، ما فریب خوردیم - توسط ناشر. این او بود که استانداردها را چنان بالا گذاشت که هیچ بازی نمی توانست آن را برآورده کند - به خصوص اگر عجله داشت. وقتی Cyberpunk می‌خرید، Cyberpunk 2077 را که فروخته‌اید نمی‌خرید. شما در حال خرید یک بازی کاملاً متفاوت هستید که شباهت کمی به آنچه که تبلیغ شده است. الان هم به سایت رسمی می روم که با شعارهای بلند و کاملا دروغ مواجه می شوم. این یک انقلاب نیست. این یک بازی نسلی نیست. این معیار جدید RPG نیست که بقیه با آن مقایسه شوند. این فقط یک بازی ویدیویی است. و باید در خلاء قضاوت کرد و سعی کرد به آنچه می توانسته باشد فکر نکرد. مهم نیست چقدر سخت است.

حفظ وصیت نامه فیلیپ کی دیک

نمی توان از شرکت لهستانی دور شد - محیط عالی است. CD Projekt RED با پشت سر گذاشتن دنیای فانتزی جالب، اما فرسوده The Witcher، توسط یک ژانر نسبتا دست نخورده وسوسه شد - سایبرپانک، که توسط فیلم کالت "Blade Runner" محبوبیت یافت. این فیلم که به دلیل سبک، موسیقی متن و طرح عالی خود متمایز است، شاید بهترین ساخته کارگردان ریدلی اسکات باشد. اما اگر ما یک اثر محک از سینما در این سبک داشته باشیم، پس بازی های ویدیویی کمتر خوش شانس هستند - هیچ یک از استودیوهای بزرگ هنوز اقدام به خلق یک اثر واقعاً در مقیاس بزرگ با این روحیه نکرده اند. بنابراین، هنگامی که Cyberpunk 2077 معرفی شد، این یک احساس بود: به ما وعده پروژه ای با مقیاس و عمق بی سابقه ای داده شد که به لطف سبک های جاودانه این ژانر "باحال" به نظر می رسد.

به عنوان یکی از طرفداران بزرگ نویسنده و کارگردان، من نیز از این ایده هیجان زده بودم. من عاشق طرح های نشان داده شده، مضامین و فقط ایده یک بازی خارق العاده از استودیویی هستم که با چیز کاملا متفاوتی شناخته می شود. اما در نتیجه چه چیزی به دست آوردم؟

بازی Cyberpunk 2077، درست حدس زدید، 2077 است. صحنه یک کلانشهر «رایگان» به نام شهر شب است، جایی که شرکت‌ها تقریباً همه چیز را در اختیار دارند، دولت و پلیس در آن مدت‌ها خریداری شده‌اند، و در آن یک جنگ واقعی در خیابان‌ها جریان دارد. شخصیت اصلی فقط خود را Vi می نامد - او وانمود می کند که یک نوع شپرد از Mass Effect است: چندین گزینه در پس زمینه وجود دارد که به نظر می رسد (اسپویل - نه واقعا) بر نوع شخصیت او تأثیر می گذارد. ظاهر آن قابل ویرایش است، اما شما فقط می توانید چهره Vi خود را در آینه ببینید. همانطور که می بینید، تناقضات از ویرایشگر کاراکتر شروع می شود. اما ما هنوز بازی را راه اندازی نکرده ایم!

من بلافاصله به شما هشدار می دهم: حتی فکر نکنید که Cyberpunk 2077 یک RPG در مقیاس بزرگ است که هر عملی عواقبی دارد. همانطور که بنیانگذار وب سایت ما، ولادیسلاو سورکوف، به درستی اشاره کرد، بسیار منطقی تر است که بازی را به عنوان یک فیلم تعاملی درک کنیم. بله، در اینجا چندین پایان وجود دارد، و بله، بسیاری از اقدامات شما برای چیزی تاثیر بگذارد، اما این عنوانی نیست که بخواهید بی انتها از آن استفاده کنید. شما نمی توانید شخصیتی اساساً متفاوت از Vi را بسازید. مهم نیست که او در همان ابتدا از اوج سقوط کرد یا مانند یک شاهزاده از گل بلند شد - پایان او از قبل مشخص شده است. و فرقی نمی‌کند که او هر کسی را که ملاقات کرده است بکشد یا به آرامی همه را بخواباند - هیچ کس چنین توجهی نمی‌کند. جناح ها؟ تعداد زیادی از آنها در اینجا وجود دارد، اما هیچ سیستم شهرت در بازی وجود ندارد. از این نظر، نه تنها از بسیاری از آنالوگ های مستقیم ضعیف تر است، بلکه به نظر می رسد پروژه های ساده تری مانند زمین بایر 3 توسط inXile Entertainment. حتی در بازی های دیوید کیج، هر چقدر هم که مشکلات داشته باشند، شما عواقب اعمال خود را بهتر احساس می کنید.

همچنین بخوانید: Watch Dogs: Legion Review - یک شوخی جدی

با این حال، این بدان معنا نیست که داستان شایسته توجه نیست. اصلا! تنظیمات اینجا بسیار جالب و کارآمد است، زیرا جدولی به همین نام در دهه نود ظاهر شد. به لطف حجم زیاد مواد در دنیای "Cyberpunk"، توسعه دهندگان مجبور نبودند همه چیز را خودشان اختراع کنند، مانند BioWare که برای مثال، Mass Effect یا Dragon Age را توسعه داد. اما CD Projekt Red همیشه این کار را انجام داده است.

تقریباً هر شخصیت و NPC که ملاقات می‌کنید به خاطر چیزی در خاطر می‌مانند. همانطور که باید باشد، شخصیت اصلی اینجا کمترین جذابیت را دارد، در حالی که آشنایی هایی که در طول گذر انجام شد بسیار خوب بود.

شاید این زمان مناسبی برای ذکر کیانو ریوز باشد - خوب، بدون او چطور؟ یک هنرپیشه محبوب هالیوود در زمان خود موفق شد Cyberpunk 2077 را حتی به افرادی که به طور خاص بازی نمی‌کنند بفروشد و او شخصیت اصلی داستان است. من عجله می کنم تا به شما اطمینان دهم: موارد زیادی در اینجا وجود دارد - این فقط یک اثر کوتاه ساخته شده توسط خواننده گریمز نیست. شخصیت ریوز، راک و آنارشیست جانی سیلورهند، یکی از جنجالی ترین و جالب ترین شخصیت های بازی های ویدیویی سال های اخیر است. در طول عبور من، او توانست همدردی و بیزاری شدید را برانگیزد. دیدن این بازیگر خوب در نقشی کاملاً بی خاصیت عالی است.

طبق طرح داستان، جانی ستاره‌ای است که مدت‌ها مرده است، پس از اینکه وی یک تراشه را با روح دیجیتالش وارد کرد، در ذهن وی زنده شد. طرز صحبت کنایه آمیز و بی تفاوتی او به سرنوشت دیگران از او شخصیت بسیار جالبی می سازد. شما هرگز نمی دانید که او کی دوباره ظاهر می شود و می خواهد صحبت کند.

علاوه بر جانی، شخصیت های فوق العاده دیگری نیز وجود دارند: دوست جکی ولز، که این همه آشفتگی را به وجود آورد، پانام پالمر جذاب، جودی آلوارز تیز زبان، هورو تاکمورا عبوس... قطعا یکی را دوست خواهید داشت.

من همچنین می خواهم فیلمنامه را تحسین کنم: بازی دارای تعداد زیادی دیالوگ و داستان است و آنها تقریباً همیشه علاقه را برمی انگیزند. گاهی اوقات لحظات عجیبی وجود دارد (مانند زمانی که وی، که در یک کلان شهر بزرگ با تعداد قابل توجهی از نیروهای آسیایی زندگی می کند، از رشته فرنگی به عنوان یک "غذای عجیب و غریب" یاد می کند)، اما بیشتر من تحت تاثیر قرار گرفتم. کمی بیشتر، و ما در مورد یک شاهکار واقعی "سایبرپانک" همتراز با فیلم فوق و بهترین آثار ادبی صحبت خواهیم کرد. ولی…

متأسفانه، «اما» بدنام تقریباً همیشه مطرح می شود. احتمالاً به این دلیل که Cyberpunk 2077 دائماً با خود و وعده های بازاریابان در تضاد است. و اغلب چنین تضادهایی این تصور را خراب می کند. حتی جهان - به ظاهر غیرممکن است که با این همه مواد خراب شود - با چند تصمیم بد، که فکر می کنم توسط تبلیغ کنندگان نیز گرفته شده اند، اندکی ارزان شده است. من در مورد چه چیزی صحبت می کنم؟ فکر می کنم این اولین بار است که از ... عید پاک شکایت می کنم.

خیلی عجیب است که ما تقریبا هرگز شخصیت خود را نمی بینیم. این کل نقطه سفارشی‌سازی را شکست می‌دهد، و اگر فقط به عقربه‌ها نگاه کنیم، همه چیزهای جالب بی‌ربط می‌شوند.

فکر می کنم شما خودتان چند نمونه را در اینترنت دیده اید. و دقیقاً به این دلیل که شما آنها را دیده اید، من معتقدم که همه اینها کار بازاریابان است. خوب، هیدئو کوجیما ظاهر شد - همه نمی دانند او کجا ظاهر نشده است. خوب، آنها اشاره مستقیمی به "دفتر" کردند که شاید فقط طرفداران متوجه آن شوند. اما اغلب تأثیر نمایندگان خارجی فرهنگ پاپ آنقدر زیاد بود که به نظر می رسید شما در یک بازی تقلید و نه یک بازی تمام عیار (و جدی!) گیر کرده اید. بدترین قسمت (اگر به اسپویلر حساس هستید، این پاراگراف را نخوانید) زمانی بود که اساساً GLaDOS (بله، همان از پورتال) شروع به ایفای نقش مهمی در یکی از به یاد ماندنی ترین ماموریت های بازی کرد. یک عید پاک همیشه چیز خوبی است، اما وقتی آنقدر بدیهی و نامناسب باشد، همه دنیا رنج می برند.

دنیای پلاستیک و NPC های لوبوتومی شده

در اینجا می خواهم دوباره به وب سایت رسمی مراجعه کنم. به سمت آن می رویم و چه می بینیم؟ "دنیای وسیع شهر شب را کاوش کنید، که روشن تر، پیچیده تر و عمیق تر از هر چیزی که قبلا دیده اید به نظر می رسد." اولین عبارت صفحه نیست، اما من قبلاً می خواهم آن را رد کنم. تنظیم خوب؟ خوب اما «پیچیده» یا «عمیق» کلماتی نیستند که من برای توصیف آن استفاده کنم. بلکه «پلاستیک» و «خالی». و خیلی خیلی مسطح

توجه: فوراً متذکر می شوم که بررسی در تاریخ انجام شد PlayStation 5. این کنسول بیش از حد قدرتمند است و قادر به انجام چنین پروژه ای است. اما، از آنجایی که توسعه دهنده (بر خلاف Ubisoft، EA، Activision و دیگران) وقت و انرژی لازم برای ساخت نسخه ویژه کنسول های جدید را پیدا نکردند، مجبور شدم به یک نسخه متوسط ​​بسنده کنم. اما کاری برای انجام دادن باقی نمانده است: مقصر این امر بر عهده توسعه دهندگان است و فقط آنها.

توسعه دهندگان هر بازی با دنیای باز بزرگ و فکر شده تلاش می کنند تا خلاقیت های خود را بخواهند "زندگی" کنند و این توهم را ایجاد کنند که شما زنده و واقعی در جهان غوطه ور هستید - مهم نیست چقدر خارق العاده است. Cyberpunk 2077 نیز دائماً به این شکل تبلیغ می شد: پیشرفته ترین، عمیق ترین ... اما در واقعیت همه چیز اینطور نیست. من مطمئن هستم که از همان ابتدا تنظیمات اینگونه تصور می شد، اما تغییر اولویت ها و کمبود وقت به این واقعیت منجر شد که تقریباً چیزی از ایده های اصلی باقی نمانده بود. شهر شب پس زمینه است. بیشتر نه. پس زمینه زیبا و روشن.

اگر در نیمه دیگر شهر اسلحه بردارید، نیمی از جمعیت شهر از ترس خم می شوند و می لرزند. همه خودروها در یک مسیر "روی ریل" حرکت می کنند و حتی از موتورسیکلتی که در کنار جاده پارک شده است، نمی توانند بگذرند. پلیس به این شکل وجود ندارد - شما می توانید حتی نیمی از شهر را بکشید، آنها همچنان پس از اولین نوبت شما را از دست خواهند داد. دشمنان حتی فکر نمی کنند به دنبال سرپناه باشند. در مقابل این پس زمینه، Watch Dogs فوق العاده نوآورانه به نظر می رسد.

آنها قول دادند فرصت خرید و فروش آپارتمان - این مورد نیست. ما در مورد سیستم حمل و نقل عمومی فکر کردیم - وجود ندارد. هیچ سفارشی سازی مسکن وجود ندارد. حضور جناح های جنایتکار به هیچ وجه مورد توجه قرار نمی گیرد. خب، NPCها... من هرگز در عمرم با چنین NPCهای احمقی ندیده بودم. اغراق نمی کنم: در سال های اخیر، علاقه به توسعه هوش مصنوعی در بازی ها به صفر رسیده است، اما برخی از تقلید از فعالیت های ذهنی با کمک انیمیشن های به موقع همیشه وجود داشته است. گاهی اوقات این کافی است تا شهر موجود در بازی احساس واقعی کند. بهترین مثال این است قرمز 2 مرده رستگاری. در حال حاضر در حال بحث در مورد بدترین آنها هستیم.

همه اینجا احمق هستند - دشمنان، متحدان، عابران ساده. در عین حال، توسعه دهندگان قبلاً عجله کرده اند تا اعلام کنند که این یک "باگ" است و هوش مصنوعی ... با یک پچ ظاهر می شود؟ اما اینکه چگونه می‌توانید بازی‌ای را منتشر کنید که در آن تمام هوش مصنوعی به‌طور کامل از بین رفته باشد، فراتر از من است.

همچنین بخوانید: نقد و بررسی Marvel's Spider-Man: Miles Morales - The Return of (Another) Spider-Man

غوطه ور شدن نه تنها تحت تأثیر عامل حماقت NPCها، بلکه تعداد آنها نیز قرار می گیرد. بیشتر تریلرها شهری پر از زندگی، با خیابان های شلوغ و جاده های شلوغ را نشان می دادند، اما فقط دارندگان رایانه های شخصی قدرتمند می توانند چنین شهر شبانه ای را ببینند. و سایر بدبختان باید در شهری کاملاً مرده زندگی کنند، جایی که نمی توانید همزمان بیش از پنج اتومبیل را در جاده ببینید، جایی که اصلاً موتورسیکلت وجود ندارد و تقریباً هیچ انسانی وجود ندارد. من می‌دانم که این یک راه آسان برای برداشتن بار کنسول‌های قدیمی‌تر است، اما اینکه چرا دارندگان جدید PS5 باید این کار را تحمل کنند، فراتر از من است.

چیزی به نام بازی وجود ندارد که کات نشده باشد، اما تعداد وعده های دروغین در این مورد از نمودار خارج شده است. تاسف آورترین چیز این است که ما منتظر یک "نسخه بعدی واقعی" بودیم، اما چیزی بسیار قدیمی به دست آوردیم. هنگامی که در عصر SSDهای فوق سریع، مانند اولین Mass Effect باید یک دقیقه منتظر بمانید تا یک سطح بارگذاری شود و سپس مانند برخی از عنوان های راه اندازی PS3 پشت برجک بنشینید، مشخص می شود که هیچ به احتمال زیاد افشاگری ها در انتظار ما هستند.

و آیا با توجه به خطی بودن نسبی طرح، اصلاً نیازی به جهان باز وجود دارد؟ گفتنش سخته. بیشتر اوقات، این چیزی بیش از یک دکوراسیون نیست. و هیچ نکته خاصی در رانندگی در اطراف آن وجود ندارد - اغلب بازیکنان از سیستم حرکت سریع استفاده می کنند و با ماشین خود زحمت نمی کشند. زیرا رانندگی در Cyberpunk 2077 یکی دیگر از گفتگوهای ناخوشایند است…

یک تیرانداز غیرمنتظره

Cyberpunk 2077 یک نقش آفرینی اول شخص است. بسیاری از عناصر کلاسیک ذاتی در این ژانر وجود دارد: موجودی بیش از حد، یک درخت مهارت بزرگ، توانایی توسعه یک شخصیت مطابق با سبک بازی خود. همانطور که اغلب در مورد توسعه دهندگانی که عادت به کار با رایانه شخصی دارند، رابط کاربری بازی چیزهای زیادی برای دلخواه باقی می گذارد: تشخیص اینکه چه چیزی کجاست چندان آسان نیست، و مدیریت همه اینها با یک کنترلر بسیار ناخوشایند است. اما شما به همه چیز عادت می کنید، و بعد از 10 ساعت، من دیگر گله و شکایت نکردم و آرام آرام شروع کردم به درک اینکه همه چیز اینجا چگونه کار می کند. در ابتدا شخصیت را چندوجهی ساختم ، اما اکنون می فهمم که بی فایده است - بهتر است بلافاصله بفهمید که می خواهید چه چیزی شوید و در این جهت رشد کنید. زیرا مهارت‌ها و توانایی‌های بسیار جالبی که بازی را بسیار سرگرم‌کننده‌تر می‌کنند، تنها در انتها آشکار می‌شوند.

تصمیم گرفتم هکری شوم که مخفی کاری را ترجیح می دهد و این ساخت به نظرم یکی از جالب ترین ها بود. توانایی «هک کردن» دشمنان با بارگذاری ویروس‌ها در ایمپلنت‌ها به شما این امکان را می‌دهد که به سرعت کل پایگاه‌ها را آلوده کنید - در نزدیکی پایان می‌توانم ده‌ها NPC را بدون استفاده از سلاح بکشم. درست است، فرصت‌های زیادی برای هکر (غیر ترننر) بودن وجود ندارد - توانایی‌های کمی وجود دارد، و تعداد کمی از آنها واقعا مبتکر هستند. این بازی همیشه در برابر مقایسه حتی با سگ لژیون را تماشا کنید - گاهی اوقات می خواستم تعامل بیشتری با دنیا داشته باشم و برای مدت طولانی عادت داشتم ماشین ها را بشکنم و کسی را له کنم. کار نکرد: همه هک‌ها غیرفعال هستند و شما نمی‌توانید در هیچ چیزی "قرار دهید". شرم آور است.

طراحی چیزی است که نمی توان ایراد گرفت. خودروهای مختلف با فضای داخلی پیچیده به ویژه جذاب هستند.

مهم نیست که چقدر بخواهید از جنگ اجتناب کنید، غیرممکن است: باید اسلحه به دست آورد. یکی از بازیکنان یک بار Cyberpunk 2077 را به عنوان "تنوعی جالب در تم Far Cry" توصیف کرد و حتی کمی غم انگیز بود که حقیقت را در این کلمات مشاهده کنیم. زیرا "سایبرپانک" در درجه اول یک تیرانداز است. بله، شما می توانید از سلاح های سرد یا حتی تیغه های مخصوص استفاده کنید، اما من آن را توصیه نمی کنم. اما همه چیز بد نیست: علیرغم این واقعیت که اکثر منتقدان در مورد اسلحه های محلی منفی صحبت کردند، من اصلاً شکایتی پیدا نکردم. بله، شما باید به آن عادت کنید، اما من همه چیز اینجا را دوست دارم. اسلحه ها جالب و نسبتاً متنوع هستند و حتی ماموریت های ابتدایی (که در اینجا اکثریت هستند) که باید اردوگاه های دشمن را پاکسازی کنید، اصلاً من را خسته نمی کند.

تکمیل خط داستانی اصلی 30 ساعت طول می کشد. انجام تمام ماموریت ها و وظایف ممکن زمان بسیار بیشتری می برد، بنابراین محتوای کافی در اینجا وجود دارد. اما با این همه تنوع، هیچ وقت این حس را ترک نکردم که دارم یک نمونه اولیه بازی می کنم و نه بازی اصلی. زمانی که Cyberpunk 2077 را دوست داشتم، این احساس منجر به نوعی کشمکش درونی شد، اما در عین حال نمی‌توانستم به این فکر نکنم که اگر عجله نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد. اینجا و آنجا می توانید سرآغاز ایده های بزرگتر و جاه طلبانه تر را ببینید که با این وجود به هیچ چیز تبدیل نشدند.

با این حال، من همیشه از دستورات ساتورو ایواتا پیروی کرده ام. ژاپنی افسانه ای می گفت که بازی ها باید سرگرم کننده باشند. و با وجود تمام مشکلات منحصر به فرد، من نمی توانم یک چیز را از Cyberpunk 2077 حذف کنم - این لعنتی سرگرم کننده است. او مرا با سر به سرم کشید، به طوری که من به سرعت از فحش دادن دست کشیدم و فقط به این فکر کردم که چگونه هر چه زودتر به او برگردم. در واقع، تنها مانع برای من، اشکالات ثابت و همه جا بود. به یاد من، هیچ بازی دیگری نبود که اینقدر خراب شود و به این حالت خام از آب در بیاید. بله، من Cyberpunk 2077 را بازی کردم، و بله، بسیار از آن لذت بردم، اما این واقعیت را نافی نمی کند که حداقل به شش ماه دیگر نیاز دارد تا توسعه دهندگان آن را به ظاهر مناسبی برسانند - به خصوص در کنسول ها. در حین بازی با باگ های زیادی مواجه شدم که نه تنها مانع از بازی شدم، بلکه پیشرفت من را در نیم ساعت گذشته لغو کرد. تنها لطف نجات دهنده، سیو های سخاوتمندانه ای است که بازی خودش انجام می دهد. در واقع اکثر مشکلات با یک راه اندازی مجدد سریع حل می شوند. اما نه همیشه. گاهی اوقات مجبور می شدم زمان زیادی را به عقب برگردانم فقط برای اینکه رابط کاربری از کار بیفتد.

همچنین بخوانید: نقد و بررسی Ghost of Tsushima - بی رحمی و شعر سامورایی ژاپن

اشکالات زیادی وجود دارد و توصیف همه آنها منطقی نیست. فقط می گویم هر اتفاقی ممکن است بیفتد. یک بار - و سلاح شما از کار می افتد. اکنون دو و نیم صفحه را تصویری از اسلحه ای اشغال کرده است که می توانستید در مکان دیگری بگیرید. و این اتفاق می افتد که دشمنان یا در نقطه ای از مبارزه با شما امتناع می ورزند یا آیتم مهمی را نمی دهند که بدون آن ماموریت نمی تواند به پایان برسد. بنابراین، در همان فینال، یکی از آنتاگونیست ها به بالکن رفت و همانجا جان باخت و هر چقدر هم که می خواستم، در نهایت نتوانستم با او صحبت کنم. من کسانی را می شناسم که به اندازه کافی خوش شانس بودند که با هیچ چیز جدی روبرو نشدند، اما چنین خطر بالای از بین بردن تصور ارزش آن را ندارد - بهتر است صبر کنید تا CD Projekt Red کار را تمام کند.

من عجله می کنم تا به کاربران PS5 اطمینان دهم - بازی را می توان بازی کرد و از آن لذت برد. نکته اصلی این است که تمام تزئینات گرافیکی را در تنظیمات غیرفعال کنید و HDR را لغو کنید که در این بازی کاملاً زشت است. به لطف نرخ فریم 60 فریم در ثانیه، بازی لذت بخش بود و از نظر بصری شکایت خاصی ندارم - به لطف استفاده شایسته از سبک و هنر جالب، Cyberpunk 2077 تقریباً در همه جا خوب به نظر می رسد. مشکل اصلی در این پلتفرم محدوده قرعه کشی ضعیف و (همانطور که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم) کمبود ترافیک و افراد است.

در پایان می خواهم به موسیقی متن اشاره کنم. اینجا برای مدت طولانی چیزی برای گفتن وجود ندارد: او باحال است. صداپیشه ها (در مورد بازیگران اصلی انگلیسی زبان صحبت می کنیم) عالی کار کردند. در واقع، کمترین احساس، کیانو ریوز، ستاره مهمان بود، که با روش آرام مشخص خود، دیالوگ ها را بدون شور و شوق صداگذاری کرد. اما همه موفق شدند. موسیقی حتی بهتر است: آهنگساز Marcin Przybylovych، Paul Leonard-Morgan و Piotr Adamczyk یکی از بهترین موسیقی متن های سال را به ما دادند. علاوه بر این، تعداد زیادی موسیقی دارای مجوز عالی وجود دارد.

بازی البته به طور کامل به روسی ترجمه شده است، اما توصیه می کنم یا به صورت اصلی یا با زیرنویس روسی بازی کنید، زیرا ترجمه بدون سانسور و با فحش واقعی انجام شده است. اما بازیگران اصلی به سادگی قابل شکست نیستند، به خصوص که در نسخه روسی بازی می توانید تعداد ناسالم یوتیوبرهای غیرحرفه ای را بشنوید.

حکم

سایبرپانک 2077 از قضا، نمونه نهایی این است که چگونه یک شرکت بزرگ می تواند حتی یک کشتی غرق نشدنی را غرق کند. و این واضح ترین بازی ویدیویی oxymoron در حافظه من است. این یکی از بازی های بهتر است - و یکی از ناامیدی های اصلی. او می خواهد بی پایان بازی کند - و سرزنش کند. من می خواهم به او توصیه کنم - و از او بخواهم که به تعویق بیفتد. من بسیار خوشحالم که توانستم این پروژه نیمه اسطوره ای را بازی کنم، اما هرگز از این فکر نمی کنم که به دلیل اقدامات ناشر از یک شاهکار واقعی محروم شدیم و نسخه رقت انگیز آن را منتشر کردیم. و چه می توانست باشد، ما هرگز نمی دانیم. اما یک چیز مسلم است: در هر صورت، شما نیازی به حوصله ندارید.

اشتراک گذاری
Denis Koshelev

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند*